خبرگزاری حوزه | پدرم همیشه سفرهدار بود، به لطف خدا ما هم الان زیاد مهمان داریم.
آشپزی را هم از مادرم یاد گرفتم که دستپختش بین فامیل زبانزد بود.
من هم از آشپزی لذت میبرم؛ اما مدتی است غذا پختن برایم به سختترین کار جهان تبدیل شده است.
وقتی به یاد گرسنگی کودکان غزه میافتم، دیگر نمیتوانم با لذت برای فرزندانم غذا بپزم. دورچین و تزیین غذایمان هم تقریبا حذف شده است.
گاهی اوقات زمانه به گونهای پیش میرود که واژهها معانی تازهای مییابند.
تاکنون گرسنگی را اینگونه تعریف و دستهبندی میکردند؛
گرسنگی احساسی که ناشی از دیدن، شنیدن و یا بوییدن غذاهای لذیذ و تزیین شده است.
نوع دوم، گرسنگی استرسی و حس نیاز به خوردن، برای آرامش یافتن ذهن و کنترل اضطراب است.
از دیگر انواع گرسنگی، میتوان از گرسنگی عادتی مثل حس نیاز به خوردن در هنگام تماشای فیلم تلویزیون و یا فوتبال نام برد.
یکی دیگر از انواع گرسنگی، گرسنگی واقعی است که ناشی از نیاز واقعی انسان به مواد غذایی مورد نیاز بدن است.
گاهی هم گرسنگی برای رعایت رژیم لاغری و خوش اندام شدن ایجاد میشود و گاهی نیز پرهیزهای غذایی برای بیماران منجر به گرسنگی آنان میگردد.
گرسنگی گاهی رنگ و بوی عبادت هم میگیرد و به روزه تعبیر میشود.
اما مدتی است در ادبیات بینالمللی نوع دیگری از گرسنگی بروز یافته است.
گرسنگی کودکان غزه!
این گرسنگی سلاح خاموشی است که اسرائیل به وسیله آن کودکان مظلوم غزه را قتلعام میکند.
اما این همان گرسنگی واقعی است، واقعیتر و جانکاهتر از هر نوع گرسنگی دیگر.
همان نیاز اساسی که طبق هرم مازلو از نیازهای اولیه انسان شمرده شده وجزء حقوق بنیادین هر انسانی به حساب میآید. همان گرسنگی که مردم جهان شاهد آن هستند اما کسی برای آن کاری نمیکند.
سازمان ملل دو حق بنیادین مرتبط با آب و غذا را در سال ۲۰۱۰ به رسمیت شناخته است؛ حقی که طبق آن باید تمامی افراد جهان بدون تبعیض به آن دسترسی داشته باشند.
بله درست خواندید "بدون تبعیض".
اما به راستی آیا کودکان غزه هم بدون تبعیض به این حق خود میرسند؟
حقیقت این است که آنچه به عنوان قوانین و حقوق بینالمللی در سازمانهای حمایتی جهانی نگاشته شده است، شکمهای خالی کودکان غزه را سیر نمیکند.
مدعیان حقوق بشر با دستان خود، انسانیت را به مسلخ بردهاند.
حکام عرب نیز در کنار سفرههای رنگین خود، به تماشای ظروف خالی مسلمانان غزه نشستهاند.
داعیهداران نظم نوین جهانی، از یک سو کمپینهای حمایت از حیوانات برگزار میکنند و از سوی دیگر چشمان خود را بر رنج کودکان غزه بستهاند.
سلبریتیها که برای خوشایند اربابانشان گلو پاره میکنند، در برابر ظلم و فاجعه انسانی که در غزه رخ میدهد، مهر سکوت بر لب زدهاند.
شاید این همان مصداق "ظَهَر الفسادَ فیِ البَرّ وَ البَحرِ بِما کَسَبت اَیدیِ النّاس" باشد.
شاید غزه مأمور بیدار کردن فطرت الهی خفته انسانهاست.
باید طرحی دیگر انداخت، ناامیدی برای مسلمان معنا ندارد. باید کاری کرد که دنیا ضجههای کودکان غزه را بشنود، باور کند و برای درمان این حجم از استیصال انسان، فریاد دادخواهی برآورد.
خداوند وعده داده است که اگر تقوای الهی پیشه کنید از جایی که گمان نمیکنید، گشایش حاصل میشود.
ارسال کمکهای مالی هرچند اندک برای مردم بیپناه غزه، تولید محتوا و بازنشر آن در فضای مجازی، هشتگ، توییت، بیانیه، شرکت در تجمعات، حتی کوبیدن قاشق بر قابلمه و یا سپردن بطریهای حبوبات به امواج دریا به امید رسیدن به مردم گرسنه غزه، تلاش انسانهایی است که میخواهند کاری کنند، وقتی تلاش انسانها به چشم اهل آسمان بیاید، امدادهای الهی سرازیر میشود.
از دعا برای پایان یافتن رنج مردم مظلوم غزه دریغ نکنیم. دعا سلاح نامرئی است که وقتی اسباب و علل عادی قاصر است، مؤمنین را یاری میرساند.
اللهم اشبع کل جائع
زهره منازاده
۱۹:۰۴ - ۱۴۰۴/۰۵/۳۰










نظر شما